کد تماس با ما

اصلا شنونده ی خوبی نبودم…

هر وقت با من حرف میزدی فقط تماشایت میکردم.

تا اینجا که هنوز…

                              با فرسنگ ها فاصله به تماشای راه نشسته ام.

بازم بهار داره میاد توی کوچه های قلب من

می گن وقتی بیاد بهار ، زندگی دوباره جون می گیره

فریاد غم گم می شه و ، زندگی ها دوباره جون می گیره

یعنی میشه از خاک تو ، تو  قلب من ی عشق نو جون بگیره

دلم می خواد از همین  حوالی زندگی شیرین جون بگیره

بیا ببین قدیم ندیم ها جوجه بزرگ می کردن براشون تخم مرغ کنه توی این گرونی به سختی و وام گرفتم ی جوجه گرفتیم که زود بزرگ شه برامون تخم مرغ کنه

شانس ما دنبال بازی گوشی وخسارت زدنه هییییییییییییییی دنیاااااااااااا من چقدر بدبختم

سر بروی شانه های مهربانت میگذارم

عقده ی دل میگشایم

گریه ی بی اختیارم

از غم نامردمی ها

بغض ها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

رفته بودم سر حوض

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم...

هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم...

هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره...

هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...

نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من ...

که اورا دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد

به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم

ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند